تنفس مصنوعی

بختک ‌به ‌روی ‌سینه کجا می‌کشد نفس؟
تهران ما بدون هوا می‌کشد نفس

از پیش و پس نفس‌کش او بسته است، پس
این شهر بی‌نفس ز کجا می‌کشد نفس؟!

باید کمی تنفس مصنوعیش دهند
این شهر تا نمرده و تا می‌کشد نفس

جای هوا عصاره سرب است و سم و مرگ
هر کس کنار پنجره‌ها می‌کشد نفس

محصول این نفس خفقان است و اضطراب
بی‌چاره مانده‌ام که چرا می‌کشد نفس

از کار و ابتکار شما حاصلی ندید
این شهر در امان خدا می‌کشد نفس

ای بادهای معجزه رحمی به ما کنید
این شهر با حضور شما می‌کشد نفس

خاک پوک

دریا و کوه و باغ و بیابان عوض شده ست
رفتار باستانی باران عوض شده ست

بر خار و خاره ناله‌کنان می‌دود به‌درد
هیهای بادهای پریشان عوض شده ست

دیگر مکن به گفته تقویم اعتماد
پاییز با بهار و زمستان عوض شده ست

موسیقی ملایم امواج در نسیم
با ضجه‌های وحشی طوفان عوض شده ست

این خاک پوک کرده دهان وا که گویدت
مفهوم چاله‌های خیابان عوض شده ست

جغرافیای جنگل و دریا و دشت بود
وقتی که مُرد روح درختان، عوض شده ست

او گریه می‌کند به مگس‌های منقرض
شکل ریای مردم دوران عوض شده ست!

او فکر می‌کند به رهایی رسیده...آه
زنجیرهای کهنه انسان عوض شده ست!